• دوشنبه 3 دی 03


شعر شهادت حضرت علی اکبر(ع) -( اذن بگرفت اکبر و دست پدر بوسید و رفت )

2831
3

 اذن بگرفت اکبر و دست پدر بوسید و رفت
عازم رزم سپاه اشقیا گردیدو رفت
آل عصمت را به تن شد جامه ی صبر چاک چاک
چونکه او بر قامت رعنا کفن پوشید و رفت
گفت لیلا ای خدا آرام جانم اکبرم
نور چشمان ترم ، چشم از جهان پوشید و رفت
هر کجا بگذاشت پا چون مرتضی در دشت کین
مشرکین را همچو طوماری بهم پیچید و رفت
آه از آن ساعت که از زین واژگون شد بر زمین
شد ببالین جوانش همچونی نالید و رفت
گر چه عطشان بود اما از شراب سلسبیل
ساغری از دست جدش مصطفی نوشید ور فت
در سپهر آرزوی شاه مظلومان حسین علیه السلام
اختری گردید طالع اندکی تابید و رفت

شاعر : صغیر اصفهانی

  • پنج شنبه
  • 25
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:34
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران