ضرت علی اکبر ( نوحه چهارم )
ای لشکر کوفه علیِاکبرم من
سر تا قدم، آیینۀ پیغمبرم من
شهادت قیامم حسین است امامم
علی اکبرم من علی اکبرم من
از کودکی بوده شهادت افتخارم
باشد حسین ابن علی، آموزگارم
یار قرآن، منم این سرم، این تنم
علی اکبرم من علی اکبرم من
بابم حسین، جدّم امیرالمؤمنین است
در یاری دین خدا، شعارم این است
سعادت، سعادت جهاد و شهادت
علی اکبرم من علی اکبرم من
گر پیکرم گردد چو قرآن، پارهپاره
آید به زخم پیکرم، زخم دوباره
اِرباً اربا شوم یار بابا شوم
علی اکبرم من علی اکبرم من
این خون سر، این صورت نورانی من
از هم جدا گردد، اگر پیشانی من
من و استقامت به حفظ امامت
علی اکبرم من علی اکبرم من
قسم به گریۀ خجالتِ عمویم
خون سرم باشد به صورت آبرویم
راه من حمایت بُوَد از ولایت
علی اکبرم من علی اکبرم من
امروزه در راه خدا عطشان بمیرم
آب روان از دست پیغمبر بگیرم
آب من تشنگی است شهادت، زندگی است
علی اکبرم من علی اکبرم من
اگر چه خود سوز عطش، دارم به سینه
شرمندهام از حنجر خشک سکینه
به اشک خواهرم یاور رهبرم
علی اکبرم من علی اکبرم من
من زنده باشم از عطش، اصغر بمیرد؟
فوج سپه، دور امامم را بگیرد؟
بر دفاع پدر سینه کردم سپر
علی اکبرم من علی اکبرم من
لیلا مرا بهر شهادت پروریده
قسم به اشک چشم زهرای شهیده
به احمد به حیدر منم یار رهبر
علی اکبرم من علی اکبرم من
مادر حلالم کن، که من یار حسینم
در حلقۀ دشمن، طرفدار حسینم
میدهم جان و سر خداحافظ پدر
علی اکبرم من علی اکبرم من
بابا بیا بگذار بر زانو سرم را
تقدیم کردم بر تو زخم پیکرم را
من ز بالای زین شدم نقش زمین
علی اکبرم من علی اکبرم من
غلامرضا سازگار
- دوشنبه
- 22
- آذر
- 1389
- ساعت
- 15:12
- نوشته شده توسط
- مهدی نعمت نژاد
ارسال دیدگاه