خیمه ، خیمه با عمه گویم
تا بهر اصغر آبی بجویم
بابا از میدان آمد و سقا نیامد (2)
دیدیم عمویم بشکسته دل بود
هنگام رفتن از من خجل بود
بابا از میدان آمد و سقا نیامد (2)
اگر به خیمه آید عمویم
من دیگر از آب حرفی نگویم
بابا از میدان آمد و سقا نیامد (2)
ای کاش من از اوّل ، من مرده بودم
تا نامی از آب نبرده بودم
بابا از میدان آمد و سقا نیامد (2)
خیمه ، خیمه با عمه گویم
تا بهر اصغر آبی بجویم
بابا از میدان آمد و سقا نیامد (2)
- جمعه
- 26
- مهر
- 1392
- ساعت
- 6:13
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه