سردار لشکر من – عباسم ای برادر
بودی تو یاور من - عباسم ای برادر
تیر غمت برادر بر قلب من نشسته بار غم گرانت پشت مرا شکسته
بودی تو یاور من - عباسم ای برادر
اگر چه هر دو دستت در راه دین جدا شد اگر چه جان پاکت در راه دین فدا شد
بودی تو یاور من - عباسم ای برادر
رفتی برای طفلان آب آوری برادر از تیر و نیزه ها شد جسمت به خون شناور
بودی تو یاور من - عباسم ای برادر
از تشنگی به خیمه سکینه در فغان است از هجرت ای برادر از دیده خون فشان است
رفتی کنار شط و آب از وفا نخوردی لب تشنه جان به جانان در علقمه سپردی
جسمت به خون تپان شد گلهای من خزان شد عباسم ای برادر ، عباسم ای برادر
بودی تو یاور من - عباسم ای برادر
- جمعه
- 26
- مهر
- 1392
- ساعت
- 6:44
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه