كیست این سینه سپر همچو حیدر با وقار
می كند با غرشش دشمن از هر سو فرار
هر زمان با یك رجز با تمامِ قوّتش
در حرم آرامشی می نماید برقرار
با دو چشمانِ ترش لحظه لحظه می زند
بوسه ای بر مشكِ آبِ با فغان و با فكار
كیست این شیرِ غَدَر، پاسبان خیمه ها
بر شهنشاهِ غریب، اوست تنها غمگسار
كیست او زینب دلش هر كجا دنبال اوست
چشم زینب بهرِ او، می شود ابرِ بهار
او كه باشد این چنین سوی میدان می رود
لرزه افتد بر دلِ دشمنانِ نابكار
رفته تا آب آورد بهرِ طفلانِ عطش
گر نیاید جان دهد این حرم از انتظار
شاهِ مردی و ادب، عشق و ایمان و وفا
نامش عباسِ علی، كربلا را تكسوار
- جمعه
- 30
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 23:1
- نوشته شده توسط
- حسن فطرس
- شاعر:
-
حسن ثابت جو
ارسال دیدگاه