شأن تو برتر از این است که با ما باشی
بهتر آن بود همان عالم بالا باشی
ولی انگار هدایت گری خلق به توست
تا چو خورشید فروزنده ی دنیا باشی
این که شاهان همگی نوکر دربار توأند
بی جهت نیست..، خدا خواسته آقا باشی
همه ی هستی اگر قطره ی باران باشد
مصدر خلق تو هستی، تو که دریا باشی
وَ نوشتند که جمعی ز دمت زنده شوند
وَ نوشتیم که افضل ز مسیحا باشی
گر چه از سفره ی تان نان و نمک ها داریم
ولی حیف است که در بین گدا ها باشی
فکر کردند غریبی و نداری یاری؟
ما نمردیم که یک لحظه تو تنها باشی
من به فرمان و به قربان توأم تا هستم
وَ تو شاهنشه و مولای منی تا باشی
هرچه گفتیم فقط گوشه ای از فضل تو بود
اصل این است، جگر گوشه ی زهرا باشی...
شاعر : یاسر حوتی
- شنبه
- 27
- مهر
- 1392
- ساعت
- 14:8
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
یاسر حوتی
ارسال دیدگاه