• پنج شنبه 20 اردیبهشت 03

 قاسم صرافان

شعر مدح امام علی(ع) -( خویش را در کام شیر انداخت او با پای خود )

3540

خویش را در کام شیر انداخت او با پای خود
تا پرید این سو و جولان داد «عمرو عبدِوُد»
هی رجز می‌خوانَد و هی بی قراری می کنی
وای از آن ساعت که تو قصد شکاری می کنی
«لا فتی»! پیش آمدی «لا سیف» در دستان تو
گفت احمد: نه، ولی نه از هراسِ جانِ تو
گفت نه، تا دیگری با «عمرو» رو در رو شود
گفت نه، تا دست آن پر ادّعاها رو شود
دیدمت شیر جوان! تا ‌آمدی غرّان ز رَه
گفتی: اِنّی فارِسٌ، سَمَّیتُ اُمّی حیدَرَه
گفتی آری این منم حیدر امیر المومنین
می رسم چون عاشقان بی باك و می لرزد زمین
عمرو! آن «هل من مبارز» شد صدای آخرت
خوب می بینم که می چرخد اجل دور سرت
گیرم از جنگاوران بر تو کسی غالب نبود
اسم آن ها که علی ابن ابی طالب نبود
در زمین با هر که جنگیدی تو بردی پهلوان!
دور دور ماست دیگر، ما یلان آسمان
قلب حق در سینه‎ی من در پس این جوشن ست
جنگ با «قهار» تکلیفش از اول روشن ست
آمدم تا جان بگیرم یا که از جان بگذرم
آمدم با ضربتی از جن و انسان بگذرم
آمدم با ضربتی از جنس لا حول و لا
تا كه یار از ذوالفقارم بشنود قالو بلا
روز خندق را همان روز الستم می کنی
خون فرقم را تو می ریزی و مستم می کنی
فرق من باز و سپر باز و دهان تیغ باز
با سه لب، لبیک می‌گویم در این راز و نیاز
باده مست و باده نوشان مست و ساقی مستِ مست
مست می‌چرخد به دورش عالمی ساغر به دست
پس «الا یا ایها الساقی ادر کاساً» عظیم
تیغ را بردار، بسم الله رحمن الرحیم
در زمین با لرزه گامت قیامت می كنی
یا قسیم النار و الجنه چه قسمت می كنی
می زنی شمشیر همچون آذرخشی مرگبار
نه نمی فهمد زبانی امر الا ذوالفقار
تیغ با آن وزن در دستان تو مثل پرست
پر درآورده ست، حق دارد، به دست حیدرست
هر چه دارد در دفاع از جان خود رو می کند
پیش تو شیر قدیمی کار آهو می کند
باورش شد پنجه ها وقتی اسیر شیر بود
باورش شد قدرت بازویت امّا دیر بود
تیغ برّان بود، امّا تیغِ ایمان را زدی
پای او نه پایه های کفر و عصیان را زدی
خویش را بر باد با دستان خود دادی چرا؟
عمرو! ـ چشمت کورـ با حیدر در افتادی چرا؟
عرش هم تکبیر گفت از شور پیکارت علی!
عقل انگشتش به لب، وامانده در کارت علی!
آن که پیش ضربتش اعمال ما فانی ست کیست؟
آن که می داند در این عالم که حیدر کیست، کیست؟
من کم آوردم، ببین لبریز شد دریای من
باز هم با چاه رازت را بگو مولای من

شاعر : قاسم صرافان

  • دوشنبه
  • 29
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 7:25
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران