• سه شنبه 15 آبان 03

 علیرضا خاکساری

شعر ظهرو عصر عاشورا -( دیدند چگونه دل ز علی اکبرش برید )

1650
1

دیدند چگونه دل ز علی اکبرش برید
دل از برادرش یل آب آورش برید
در پشت خیمه  گریه کنان شاه کربلا
دیدند چگونه دل ز علی اصغرش برید
پا در رکاب و وقت وداع با مخدرات
دیدند حسین چگونه دل از دخترش برید
دیدند میان عرصه ی میدان ز خستگی
ریحانه ی رسول خدا آخرش برید
وقتی ز روی مرکب خود بر زمین فتاد
حیوان صفت رسید و به نیزه پرش برید
با تیر و تیغ و دشنه و شمشیر و کعب نی
هرکس رسید و تکه ای از پیکرش برید
ارباب بود و گودی گودال و تیغ تیز
الشمر جالس... نفس مادرش برید(۱)
از پای خود برای بریدن کمک گرفت
از گیسویش گرفت و نهایت سرش برید
ای وای من که در دل شب ساربان پست
انگشت را به نیت انگشترش برید
***
وفتی سرش به نیزه شروع کرد خواندن
آیاتی از کتاب خدا خواهرش برید

شاعر : علیرضا خاکساری

  • پنج شنبه
  • 2
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 4:53
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران