رسید وقت رسیدن به ضربه های کسی
شکست حنجره اما به زیر پای کسی
آهـــای خنجـــــر کهنه! نمی شود نبری؟
نمی شود که بمیرد کسی به جای کسی؟
کمی گذشت و هجوم دوباره ای آمد
ردا بـرای کسی شد، زره بـرای کسی
به روی نیزه نشستی و عرش مال تو شد
به پای نیـزه نشسته غم صدای کسی
فرشته هـا همه با هم به گریه افتادنـد
به مادرانه تــرین سوزه های های کسی
------------------------------------------------------------
شاعر : علیرضا لک
- پنج شنبه
- 2
- آبان
- 1392
- ساعت
- 5:31
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
علیرضا لک
ارسال دیدگاه