کو یک نفر که فکر دل زار ما کند
فکری به حال تشنگیِ بچه ها کند
عباس من کجاست، از این جسم بی کفن
این دشنه های سر به هوا را جدا کند
از گیسُوان دخترک نازدانه ای
این پنجه های مرد عرب را را رها کند
اینگونه که پرید کسی روی سینه ات
دارم یقین که ذبح، تو را از قفا کند
آن بغض ها که از پدرم مانده در دلش
حالا چه خوب می شود آن را ادا کند
با ساربان بگو مَکشد خنجر از نیام
قدری حیا به خاطر خیرالنسا کند
با کعب نی به سمت خرابه روان شدم
باید علی به پیکر تو بوریا کند
شاعر : رضا باقریان
- یکشنبه
- 5
- آبان
- 1392
- ساعت
- 5:0
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
رضا باقریان
ارسال دیدگاه