بیش از دمی که در دل صحرا ببینمت
بگذار امشبی تک و تنها ببینمت
از هم گسسته رشته عمر مرا غمت
مگذار بی کفن شبِ فردا ببینمت
گفتی که خواب دیدی و نیزه نشین شدی
آیا سزات این همه بالا ببینمت
داری نگاه جانب گودال میکنی
در قتلگاه تشنه لب آیا ببینمت
از کودکی مصیبت و غم دیده ام، ولی
باید تو را مصیبت عظمی ببینمت
شاعر : رضا باقریان
- یکشنبه
- 5
- آبان
- 1392
- ساعت
- 6:15
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
رضا باقریان
ارسال دیدگاه