• جمعه 2 آذر 03


مجلس هجدهم: رساندن خبر شهادت فاطمه به علی

507

مجلس هجدهم:
رساندن خبر شهادت فاطمه به علی
بریدن دل از او هرگز نباید
که گردون مثل او هرگز نزاید
دعا کردم همین ادینه آقا
به حق حضرت زهرا بیاید
آقا جان امشب شب شهادت مادر شماست، امشب شما میتونی ما رو ببری مدینه عیادت مادر پهلو شکستهات آقا جان، امشب بیا با هم یه سری بریم مدینه، بریم کنار اون مریضهای که همه دور بسترش جمع شدن، یه طرف امیر المؤمنین، یه طرف حسنین و زینبین، فاطمه داره برای اونها وصیت میکنه...
دیشب روضه رو تا اونجایی خوندم که بچهها اومدن دیدن مادرشون فاطمه از دنیا رفته، حالا امشب میخوام ادامهی روضه رو برای شما بگم:
اسماء به حسن و حسین فرمود : بروید نزد پدرتان علی و وفات مادرتان رابه او خبر دهید . حسنین از خانه بیرون آمدند در حالیکه فریاد می زند . « یا محمداه یا احمداه ! الیومُ جُدّ دلنا موتُک اذ ماتت اُمِّنا » سپس حسینن وارد مسجد شدند ، علی در مسجد بود ، آنها شهادت فاطمه را به او خبر دادند ، علی (ع)  ازاین خبر چنان دگرگون شد که بیحال افتاد ، آب به صورتش پاشیدند ، وقتی حالش خوب شد ، با ندای جانسوز فرمود : « دختر محمد (ص)  به چه کسی خودم را تسلّی بدهم تازنده بودی مصیبتم را به تو تسلّی می دادم ، اکنون بعد از تو چگونه آرام بگیرم »
درخت درد را پرورده بودند
        برای او خبر آورده بودند
که ای خاکی نشینِ آسمان زاد
        زبانم لال ، زهرای تو جان داد
تبِ غم ناله اش درجوش می رفت
        همان خیبر شکن از هوش می رفت
به هوش آمد سوی خانه روان شد
        به سوی نعش مظلومانه دوان شد
رسید و دید یارش بر زمین است
        همه دارو ندارش بر زمین است
نشست و خیمه زد بر جسم با نو
        سرِ بانو نهاده روی زانو
تلطّف کرد با آن باغ چیده
        تکلم کرد با یار شهیده
که ای خورشید بی همتا ، علی ام
        لب از لب باز کن زهرا ، علی ام
سخنهای علی اعجاز می کرد
        که زهرا چشم بر او باز می کرد
به آنچه بین عشاق است مرسوم
        نگاهی کرد مظلومه به مظلوم
که گرچه مست از جام وصالم
        حلالم کن تو ای مظلوم عالم!
    (جواد محمد زمانی)
نوحه
جان زینب کن تکلم، با من خونین جگر
گر روی تو، من بریزم، خاک عالم روی سر
لحظه های با تو بودن، لحظه های ماندگار
لحظه ها را بی تو بودن، چون خزان بی بهار
 فاطمه جان (۳) فاطمه
میروی و من اسیر، دست غمها میشوم
ای پناهم، تکیهگاهم، بی تو تنها میشوم
بی تو خسته، بی تو تنها، بی تو دل ریش و فکار
بی تو محزون، بی تو دلخون، بی تو بی صبر و قرار
فاطمه جان (۳) فاطمه
مجتبایم نیمه ی شب، میپرد از جا چرا
با دلی محزون بگوید، شرح درد کوچه را
این معما، حل نما تو، رو گرفتی از چه رو
ماجرای کوچه را تو، گو برایم مو به مو

www.emam8.com دانلود سبک

  • سه شنبه
  • 7
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 20:42
  • نوشته شده توسط
  • feiz

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران