واحد (حماسی)
ماه محرم که میاد دم می گیرم
بر روی دوشم اگه پرچم می گیرم
یعنـی آقاجون اسیر یک نگاتم
قابـل بدونی مـن هـم آقـا فداتـم
عمری نفس نفس می زنم توی روضه هات
تا که کنی نگاهی به این عبد رو سیات
آقا تموم زندگی مو می ذارم به پات
تا که راهم بدی دوباره صحن کربلات
حسبنا الله و نعم الوکیل ، نعم المولا و نعم النصیر
امیری حسین و نعم الامیر
******
شب های جمعه دیگه دل تو دلم نیس
می شه چشام از فراق کربلا خیس
آقا چـی می شـه با نگـاه ملیـحت
امضـا کنی رزق طـواف ضریحت
شب های جمعه انبیا جمعند تو مرقدت
هستند ملائکه همه در طوف گنبدت
بر پا می شه قیامتی با شور و با نوا
وقتی که فاطمه پا می ذاره به کربلا
حسبنا الله و نعم الوکیل ، نعم المولا و نعم النصیر
امیری حسین و نعم الامیر
******
تو مکتب تو پای حق در میونه
هر کس که یارت شده اینو می دونه
فرقی نداره دیگه پیر و جوونش
بسته ست آقا جون به نگاه تو جونش
خوب می دونی غلامی تو آبروی ماست
عکس ضریح تو همیشه روبروی ماست
این حرفا رو زدم اما عرضم اینه آقا
پای رکاب تو شهـادت آرزوی ماست
حسبنا الله و نعم الوکیل ، نعم المولا و نعم النصیر
امیری حسین و نعم الامیر
******
دستای عباس اگه آقا قلم شد
از داغ سقا قامتت گرچه خم شد
اما تو عالم پرچم جانفشانی
پای ولایـت تا همـیشه علـم شد
تا خونی در رگم باشه در خطّ حیدرم
جان بر کفم پای علم ساقی حرم
ان شالله تا ظهور آقامـون حسـینی ام
ان شالله تا همیـشه فدائی رهـبرم
حسبنا الله و نعم الوکیل ، نعم المولا و نعم النصیر
امیری حسین و نعم الامیر
شاعر : یوسف رحیمی
- چهارشنبه
- 8
- آبان
- 1392
- ساعت
- 5:7
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
یوسف رحیمی
ارسال دیدگاه