اربعین آمد چه داغی بر جگر دارم هنوز
روز عاشورا و ظهرش در نظر دارم هنوز
سینه ی سوزان و بغضی در گلو از لحظه ی
گفتگو های رقیه با پدر دارم هنوز
از نخستین روز عاشورا که صد ها اربعین
رفته تصویر حسین را در بصر دارم هنوز
هر زمان ماه محرم می رسد با درد و غم
من حسین را بر سر نعش پسر دارم هنوز
توبه ی حر بخشش آقا و هرم عشق را
فصلی از سر فصل شیدایی به سر دارم هنوز
پا برهنه مر دمان تا فخر عاشورای ماست
بهر این بیچارگان چشمان تر دارم هنوز
روز عاشورا در ایران محشر کبری بود
افتخار از امت والا گهر دارم هنوز
درد سنگین محرم را به دوشم می کشم
غصه بعد از غصه ای ماه صفر دارم هنوز
ای (رها)بعد از چهل روز از قیام کربلا
کاروان کربلا را در سفر دارم هنوز
شاعر : علی میرزائی
- چهارشنبه
- 8
- آبان
- 1392
- ساعت
- 13:1
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
علی میرزائی
ارسال دیدگاه