چهل طلوع... چهل صبح زرد بيخورشيد
زمين! به دور مدارت نگرد بيخورشيد
چهل غروب، چهل شط خون سرگردان
كه از مدار زمين گشته طرد بيخورشيد
صداي شيهه اسبي است .... در افق گم شد
ستاره گفت به او: برنگرد بيخورشيد
بهار سبز صبوران، بهشت نامريي
طلوع كن كه جهان مانده سرد بيخورشيد
هنوز دامنه دارد اصالت دردت
هنوز دامنه دارد نبرد با خورشيد!
مستشارنظامي
- چهارشنبه
- 8
- آبان
- 1392
- ساعت
- 13:2
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه