گلدان همین که غنچۀ مریم درآورد
پرپر شود که ساقۀ محکم درآورد
از کوچه ها صدای غمی می رسد که باز
یک شهر را به رنگ محرّم درآورد
تا ابر را که خیمه زده بر فراز خاک
نم نم به شکل اشکِ فراهم درآورد
«باز این چه شورش است» که می خواهد این چنین
شور از هر آنچه گریه و ماتم درآورد
باید دوباره عشق، لباس سیاه را
از بقچه های کهنۀ پُر غم درآورد
شاعر : سودابه مهیجی
- پنج شنبه
- 9
- آبان
- 1392
- ساعت
- 4:56
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
سودابه مهیجی
ارسال دیدگاه