همه هستم و یه عمره به پای تو من گذاشتم
یه قدم عزیز جونم بدون تو بر نداشتم
پس نکن امروز- دست منو رد
نذر غریبیت- عون و محمد
توی عمق دیدهاشون شوق وصال و خوندم
خود من بر پیکر این گلهام زره پوشوندم
حسین وای 6
ندارم يه لحظه تاب ديدن غم چشاتو
آرزومه كه بميرم خودمم داداش برا تو
راه گلاي- من رو نكن سد
نذر غريبيت- عون و محمد
پسراي من فداي يك تار موي اصغر
بميرم اي كاش نبينم داغت رو عشق مادر
حسین وای 6
وقتي كه كنار اكبر دس رو شونه هات گذاشتم
اينطوري شكستنت رو به خدا باور نداشتم
دلشوره هاي- من شده بي حد
نذر غريبيت- عون و محمد
بميرم اي كاش نيادش اون لحظه هاي پر درد
كه به حال من عزيزم مي خنده شمر نامرد
حسین وای 6
شاعر : احسان جاودان
- پنج شنبه
- 9
- آبان
- 1392
- ساعت
- 7:20
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
احسان جاودان
ارسال دیدگاه