• جمعه 2 آذر 03


شعر مدح حضرت عباس(ع) -( هر جا به هم رسيديم، گفتيم يا اباالفضل )

9463
17

هر جا به هم رسيديم، گفتيم يا اباالفضل
هنگامه آفريديم، گفتيم يا اباالفضل
از عهد خردسالي بذر محبتش را
در سينه پروريديم، گفتيم يا اباالفضل
بعد از سلام دادن بر شاه تشنه كامان
هر شربتي چشيديم، گفتيم يا اباالفضل
با دسته دم گرفتيم، همچون نسيم رحمت
در كوچه‌ها وزيديم، گفتيم يا اباالفضل
هر جا زديم سينه در ذكر شور، سنگين
حيدر مدد كشيديم، گفتيم يا اباالفضل
هر جا مريض ديديم، با ذكر كاشف الكرب
بر جسم او دميديم، گفتيم يا اباالفضل
در گردش زمانه گشتيم چون گرفتار
از قيد غم رهيديم، گفتيم يا اباالفضل
در عضو عضو ما بود، شوق زيارت دوست
از غير دل بريديم، گفتيم يا اباالفضل
پاي پياده يك شب عزم سفر نموديم
راه حرم گزيديم، گفتيم يا اباالفضل
هر مشكلي كه در راه آن شب به پيش آمد
با جان و دل خريديم، گفتيم يا اباالفضل
وقتي تمام شد آب، بس تشنگي كشيديم
لب‌هاي خود مكيديم، گفتيم يا اباالفضل
هر جا كه خار ديديم، ياد از رقيه كرديم
بر روي آن دويديم، گفتيم يا اباالفضل
در كربلاي مولا وقتي قدم نهاديم
در بحر غم تپيديم، گفتيم يا اباالفضل
اذن زيارت شه، تا از وزير گيريم
بر خاك رخ كشيديم، گفتيم يا اباالفضل
دور حريم سقا لب تشنه خيز رفتيم
روي زمين خزيديم، گفتيم يا اباالفضل
با رخت خاك آلود، دل خسته، جسم رنجور
تا در حرم رسيديم، گفتيم يا اباالفضل
مردي بزرگ جايش در قبر كوچكي بود!
اين صحنه را كه ديديم، گفتيم يا اباالفضل
گفتيم قبر عباس اين قدر كوچك از چيست؟
چون علتش شنيديم، گفتيم يا اباالفضل
گفتند دور قبرش آب است و ما ز حيرت
انگشت خود گزيديم، گفتيم يا اباالفضل
با ياد چشم و مشكي كز تير شد دريده
جامه به تن دريديم، گفتيم يا اباالفضل
تا جاي دست هايش بيرون ز صحن ديديم
دست از جهان كشيديم، گفتيم يا اباالفضل
در علقمه چو ياد از حال حسين كرديم
از بار غم خميديم، گفتيم يا اباالفضل
يك شب شديم خادم در كفشداري او
هر كفش را كه چيديم، گفتيم يا اباالفضل
گويي كه اين زيارت روياي صبحدم بود
زين خواب خوش پريديم، گفتيم يا اباالفضل
گفت ايزدي كه اين خواب، شايد دوباره بينم
با شوق آرميديم، گفتيم يا اباالفضل

شاعر : امیر ایزدی

  • پنج شنبه
  • 9
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 14:25
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران