شب جمعه دل من پای ضریح تو می شینه
توی هیئت دل من کربلای تو رو می بینه
میخوام بیام به کربلات ، آخه دلم تنگه برات
فدای موج پرچمت ، فدای گنبد طلات
غم دلم فقط همینه آقا
غم تو رو دارم به سینه آقا
بده برات بین الحرمینو
یا که ببر منو مدینه آقا
اللهم ارزقنا کرب و بلا کربلا
******
دل من بر نخ مشکی عزات دخیله آقا
نوکرت با تو عزیز ، بدون تو ذلیله آقا
نفس نفس میگم حسین ، فقط تویی تو نورعین
میون شور و هروله ،میرم تا بین الحرمین
تو رو دارم آقا غمی ندارم
تویی آقا همه دار و ندارم
ای آسمون مهربونیِ من
مثل بارون دارم برات می بارم
اللهم ارزقنا کرب و بلا کربلا
******
نوکرت بودم و هستم تا ابد نوکر میمونم
تا نفس دارم و جون تو بدنه برات میخونم
میگم آقا جون علی اکبر ، گوشه نگاهی کن به اشک نوکر
پسر فاطمه تویی تو آقا ، منم آقا اسیرداغ مادر
صفایی و منای من
اجابت دعای من
مریض عشق تو شدم
تویی فقط دوای من
اللهم ارزقنا کرب و بلا کربلا
شاعر : حمید رمی
- یکشنبه
- 12
- آبان
- 1392
- ساعت
- 5:53
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
حمید رمی
ارسال دیدگاه