دیگه جون به پاندارم سرو رو خاکا میذارم یه نماز قضا ندارم بابا
بی تو من بی کس و تنها دیگه با چشای دریا شده ام شبیه زهرا بابا
راه رفتن با پاهای پر از آبله سخته به خدا سخته
ناله زدن میون صدای هلهله سخته به خدا سخته
خوب می دونی مسافرته با حرمله سخته به خدا سخته
باید بابا تموم شه این حج نیمه کاره
با بوسه های من از لبهای پاره پاره
بابا حسین مظلوم 4
ماهارو خارجی خوندن به روی خاکا کشوندن تو رو رو نیزه نشوندن بابا
سه روزه غذا نخوردم من به عشق تو نمردم همه جا اسمتو بردم بابا
رو نیزه ها می بری دل از این بچه ها بابا به خدا بابا
سرگردونم تو کوچه های شام بلا بابا به خدا بابا
تو دستمه علم امير كربلا بابا به خدا بابا
آروم می گیره امشب این قلب پر شراره
با بوسه های من از لبهای پاره پاره
بابا حسین مظلوم 4
عصای دستمه زينب جون من رسیده بر لب شب موعودمه امشب بابا
دخترت دیگه غمینه جایی رو که نمی بینه اثر سیلی همینه بابا
این قلب من شده ز غمت دارالعزا بابا به خدا بابا
از بس بودم به زیر لگدهای بلا بابا به خدا بابا
لازم دارم به جای کفن یک بوریا بابا به خدا بابا
بسته میشه باباجون چشمای پر ستاره
با بوسه های من از لبهای پاره پاره
بابا حسین مظلوم 4
شاعر : رضا تاجیک
- یکشنبه
- 12
- آبان
- 1392
- ساعت
- 7:23
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
رضا تاجیک
ارسال دیدگاه