• جمعه 14 اردیبهشت 03


اکبرم ای اکبرم

5865
4

اکبرم ای اکبرم

اکبرم ای اکبرم
 نور چشمان ترم
از غم مرگ تو شد
خاک ماتم بر سرم

 

ای خدا این کشته جانان من است
 ای خدا این راحت جان من است
ای خدا این نور چشمان من است
کشته اش چون بنگرم اکبرم ای اکبرم
پاره پاره تیغ کرده پیکرش
فرشی از خون گشته خاک بسترش
در حرم گریان دو طفل مضطرش
قبله اهل حرم اکبرم ای اکبرم
نیست در مرگت علی طاقت مرا
  بعد مرگ تو علی الدنیا عفا
زندگی بعد از علی نبود روا
 زود رفتی از برم اکبرم ای اکبرم
تا رسیدم بر سرش جان داده بود
غرقه خون بر روی خاک افتاده بود
آمدم بالین او اما چه سود
مونس دل اکبرم اکبرم ای اکبرم
تشنه لب در معرکه جان داده است
دیدگانش را بهم نهاده است
آه بر خاک بلا افتاده است
کن نگاهی از کرم اکبرم ای اکبرم
کاش می شد گوید او حرفی به من
 آه او با من نمی گوید سخن
گشته گریان بر علی دشت و دمن
در عزایش دخترم اکبرم ای اکبرم
هر چه خواهش کردمش سودی نداشت
مرگ او داغی به قلب من گذاشت
در وداعش قلب زینب می گداخت
  نوحه خوانش خواهرم اکبرم ای اکبرم
آه بی جان بر زمین افتاده است
  با لب تشنه علی جان داده است
خصم داغش بر دلم بنهاده است
  کی رود از خاطرم اکبرم ای اکبرم
با سلامش چون وداع از من نمود
 ناگهان صبر از کفم یک جا ربود
در حرم لب تشنه ای چون او نبود
 تشنه آب آورم اکبرم ای اکبرم
غلامعلی رجائی (زائر

  • شنبه
  • 28
  • آبان
  • 1390
  • ساعت
  • 17:34
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران