• دوشنبه 3 دی 03

 محمود ژولیده

شعر روضه ی حضرت علی اکبر -( مرکب ترا تا قلب لشگر برد اکبر )

1843
2

مرکب ترا تا قلب لشگر برد اکبر
از هر طرف چیزی به جسمت خورد اکبر
 افتادی و تازه شغالان سر رسیدند
هر یک ز جسمت قسمتی می برد اکبر
معلوم شد مقصود از این ارباً اربا
سَروی به زیر دست و پا شد خُرد اکبر
 انگار نیمی از تنت در  خاک رفته
از بس قد و بالای تو پا خورد اکبر
 تا از لبت فریاد یا زهرا شنیدند
سر نیزه ای بر پهلویت برخورد  اکبر
 آری گل رویی که شبه مصطفی بود
یکدفعه زیر چکمه ها پژمرد اکبر
 می گفت بالای سرت بابای پیرت
برخیز دشمن آبرویم برد اکبر
 عمه اگر اینجا نمی آمد به یاری
بابا کنار پیکرت می مرد اکبر
 هر طور جمعت می کنم می پاشی از هم
کس عضوهای مانده را نشمرد اکبر
 تا خیمه نعشت بارها روی زمین ریخت
بابا به دنبالت زمین می خورد اکبر
 اهل حرم با نعش تو گفتند آقا
عباس بدجور از غمت افسرد اکبر
 در خیمه دیدم تازه یک یک زخمها را
مانند مادر پیکرت افشرد اکبر

شاعر : محمود ژولیده

  • دوشنبه
  • 13
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 6:59
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران