• دوشنبه 3 دی 03

استاد سید رضا موید

شعر مرثیه حضرت مسلم بن عقیل -( اي مرد اي كه روي به اين سو نهاده اي )

1946
1

اي مرد اي كه روي به اين سو نهاده اي
بگذر چرا به خانه من تكيه داده اي؟
كردي بهانه تشنگي و آب خواستي
نوشيدي آب و باز هم اين جا ستاده اي
وحشت زده است شهر و گواه است حال تو
كه آزاده اي و در كف دشمن فتاده اي
مردان كوفه را همه از بيعت يزيد
تيغي به دست هست و به گردن قلاده اي
يا خانه را نداني و گم كرده اي تو راه؟
يا بس كه راه رفته اي از پا فتاده اي؟
فرمود طوعه را كه منم نايب حسين
من مسلمم كه بر رخ من در گشاده اي
سرگشته ام از آن كه مرا نيست خانمان
و آن را كه خانه نيست ندارد اراده اي
او را شناخت و آن شب پناه داد
زن بود و داشت مردمي فوق العاده اي
فردا دريغ پيكر او پاره پاره شد
از تيغ هر سواره اي و هر پياده اي
اي مسلم اي بزرگ مسلم تو را سلام
اي گل كه زينت در دارالشهاده اي
تو اولين سفير حسيني كه حمزه وار
تا پاي جان به راه عقيدت ستاده اي
در زير تيغ قاتل و بالاي كاخ ظلم
اول سلام را تو به آن كعبه داده اي
غير از اراده تو نبود اين كه لب گشود
در وصف تو "مويد" ما بي اراده اي

شاعر : استاد سید رضا موید

  • دوشنبه
  • 13
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 15:35
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران