امشب به جمع ما یتیمان سر زدی ، اگر چه با سر آمدی
ای میهمان یک شبه خوش آمدی
اگرچه لاله گون شده جمال تو ، جلوه ی نور سرمدی
ای میهمان یک شبه خوش آمدی
بدونِ تو خزون شده بهارم ، بابا ببین دیگه جونی ندارم
سرِ تو رو، رو دامنم میذارم
آه و واویلا ، عزیز زهرا
******
شام غمم نداره گوییا سحر ، گرچه شدم خونین جگر
شرمنده ام از عمه زینب ای پدر
در زیر ضرب تازیانه ی عدو ، شد خواهرت به من سپر
شرمنده ام از عمه زینب ای پدر
تو روی نی،مارو نظاره کردی ، قلب من و از غصه پاره کردی
با غربتت من و بیچاره کردی
آه و واویلا ، عزیز زهرا
******
یادش به خیر بودی برام یه همزبون ، ای روشنای آسمون
می بوسیدی من و بابای مهربون
یادش به خیر ای خوبیات زیاد تر از ، تمومیِ هفت آسمون
می بوسیدی من و بابای مهربون
حالا ببین نیلی رخم ز کینه ، زنده شده خاطره ی مدینه
خاطره ی ضرب غلاف و سینه
آه و واویلا ، عزیز زهرا
شاعر : حاج امیر عباسی
- چهارشنبه
- 15
- آبان
- 1392
- ساعت
- 5:11
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه