رو سوی میدان می رَوی ای تاج سر ، گویم تو را با چشم تر
ای یادگار مادرم آهسته تر
خورشید زهرایی و از هجران تو ، نداره شام من سحر
ای یادگار مادرم آهسته تر
پیش خدا ای کوکب هدایت ، تو میری ای معنی نور و عزت
من هستم و یک کربلا مصیبت
آه و واویلا ، عزیز زهرا ، غریب و تنها
******
تا صبح محشر من گرفتار توام ، یار وفادار تو ام
بعدِ ابوفاضل علمدار تو ام
من می برم پیغامت و از کربلا ، دلداده و یار تو ام
بعدِ ابوفاضل علمدار تو ام
آسوده باش ای کعبه ی ولایم ، با خطبه ی کوبنده و رسایم
من کوفه را کرببلا نمایم
آه و واویلا ، عزیز زهرا ، غریب و تنها
******
ای که غریب و بی کس و بی لشگری ، نور دل پیغمبری
با رفتنت جان مرا هم می بری
تو همه ی دار و ندار و هستی و ، بود و نبود خواهری
با رفتنت جان مرا هم می بری
ای عالمی تراب سرخ کویت ، آهسته تر ای جان فدای رویت
تا که زنم بوسه زیر گلویت
آه و واویلا ، عزیز زهرا ، غریب و تنها
شاعر : حاج امیر عباسی
- چهارشنبه
- 15
- آبان
- 1392
- ساعت
- 5:33
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه