نوحه - واحد (حماسی)
(پنج شب)
اشک من پیوسته ، پایم از ره خسته
تو شکسته سری و ، من دلم بشکسته
پای پر آبله از رنج سفر میگوید
از پریشانی دختر به پدر میگوید
ابتا یا ابتا
******
ای مه تابانم ، قاری قرآنم
میزبانت هستم ، ای پدر با جانم
چشم از خون تر خود باز کن ای بابایم
روی من را بنگر آینهی زهرایم
ابتا یا ابتا
******
راه دور آمدهای ، غرق نور آمدهای
بوی نان می دهی و ، از تنور آمدهای
سه خزان رفته ز عمر من و از جان سیرم
بوسهها بر لب تو میزنم و میمیرم
ابتا یا ابتا
شاعر : میثم مومنی نژاد
- چهارشنبه
- 15
- آبان
- 1392
- ساعت
- 6:34
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
میثم مومنی نژاد
ارسال دیدگاه