• پنج شنبه 13 اردیبهشت 03


متن مصاحبه با حاج غلامرضا سازگار

47098
2

متن مصاحبه با حاج غلامرضا سازگار
 
آنچه که در اینجا می خوانید متن مصاحبه ای است تصویری که از شاعر و مداح با اخلاص اهل بیت جناب آقای حاج غلامرضا سازگار انجام گرفته است. ما آن را از روی فیلم مصاحبه در آورده ایم و بودم هیچ کم و کاستی در اختیار خوانندگان عزیز قرار می دهیم. امید آنکه مورد استفاده عزیزان قرار بگیرد.

 

1-    در ابتدا خود را معرفی کنید:
بسم الله الرحمن الرحیم؛ السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین، من غلامرضا سازگار هستم، نام پدرم حسین بود و مادرم علاقه ی بسیاری به خاندان عصمت و طهارت داشت و پدرم از کودکی دست مرا می گرفت و به روضه ی امام حسین(ع) می برد و از کودکی مرا انس با خاندان عصمت داد و در یکی از محله های قم به نام مسجد جمعه زندگی می کردیم.
    متولد قم هستم، سال 1320 و روز اول فروردین ماه، در خانواده ای به دنیا آمدم که سراپای وجودشان علاقمند به خاندان عصمت و طهارت بودند؛ و علت این که تا کنون به لطف اهل بیت درِ این خانه بودم و دستم را گرفته اند و رها نکرده اند؛ از برکت تربیت این پدر و مادر بوده البته بعد از عنایات اهل بیت عصمت و طهارت.


2-    از چه زمانی شعر گفتن و مداحی را شروع کردید؟
     از کودکی و از لحظه ای که روی پایم ایستادم؛ پدرم و مادرم مجلس امام حسین(ع) را به من شناساندند. یادم هست که در زمان شاید 8 سالگی و یا 9سالگی بود که پدرم مرا به یکی از مساجد قم در بازار کهنه به نام مسجد رضویه برد. در آن زمان مرحوم آیت ا... حاج شیخ غلام حسین شرعی معروف به شیرازی پدر حجج اسلام اخوان شرعی که الآن در قم حضور دارند و من به ایشان علاقه  پیدا کردم، ایشان در یکی از شب های محرم  به فرزندانش فرمود: محمد رضا؛ بلند شو و در شب اول محرم چند بیت شعر برای امام حسین(ع) بخوان. ایشان خواندند و مردم خیلی گریه کردند. در همان شب من خیلی توسل پیدا کردم به آقا امام حسین(ع). از همان شب خواندن و شاعری مثل این که در وجود من خلق شد واز همان موقع می-دیدم که هر کس شعری را می خواند، می گفتم : من باید نظیر این شعر را بسازم و طوری بود با توجه به این که نه قافیه ای و نه عروضی و نه معانی و نه بدیعی خوانده بودم ولی اشعارم از نظر قوانین شعری با ادبیات جور در می آمد و می دانستم که این ها عنایت اهل بیت است.

    3 - از چه اساتیدی شما کسب فیض کرده-اید چه در زمینه ی مداحی و چه در زمینه ی شاعری؟
استاد مداحی من مرحوم حاج ملا حسین مولوی است که اکثر بزرگان قم ایشان را می-شناختند. ایشان هم شاعر بود و هم مداح بود و هم صدای غرّا و زیبایی داشت، هم مردم دار بود و هم ادب داشت در روضه خواندن.و یک خاطره دارم که چرا به ایشان علاقه دارم: مداحی در حضور ایشان خواندند و گفتند که اموال امام حسین را به غنیمت بردند! مرحوم حاج ملا در همان وقت گفتند: غنیمت نبردند؛ غنیمت چیزی است که مسلمین از کفار می گیرند، بگویید اموال امام حسین را به غارت بردند.
 در شعر من استادی نداشتم الّا این که در انجمن ها شرکت می کردم و بیشتر دواوین شعرا را می خواندم. خب چرا در این که شاعر باید استادی داشته باشد در عروض، بدیع، قافیه، اوزان شعری، مقفا بودن، ترکیب بند چیست، مربع ترکیب چیست؟ بحر مثنوی چیست؟...تمام این ها را باید استاد ببیند و چیزی نیست که در وجود ایشان خلق شود. ولی خود شاعری باور کنید در وجود من خلق شد؛ یعنی اگر بگویم: شاعر به دنیا آمده ام شاید غلو کرده باشم اما از همان زمانی که خودم را شناختم و از همان بچگی شعر می گفتم و پیش بزرگان می-خواندم و مرا تحسین می کردند و البته ایرادهای ادبی هم شاید می گرفتند.
در شاعری استاد نداشتم ولی در یاد گرفتن اوزان و قوانین شعری استاد داشته ام، مرحوم محمد علی مردانی و دیگران بوده اند که استفاده کرده ایم در انجمن ها از آقای حسین آهی( ابن آهی) که حق استادی به گردن ما داشته اند.

4- چطور شد که شما تخلص « میثم» را انتخاب کردید؟
من خیلی به میثم علاقه داشتم، اول تخلص من « سازش» بود، دیدم کلمه ی سازش خیلی زیبا نیست و شاید به یک معنا می گفتند: مرگ بر سازشکار. قبل از این موضوع دیدم که چقدر تخلص « میثم» زیباست؛ این فداییِ امیرالمومنین و این کسی که همه می دانند وقتی امیرالمومنین به او گفت: تو در راه من شهید می شوی، و به دارت می آویزند و دست و پایت را قطع می کنند، گفت: یا علی این ها مهم نیست آیا ولایت و محبت شما در وجود من سالم می ماند؟ حضرت فرمودند: بله. میثم گفت: هزار جانم فدای شما. این ها را که خواندم خود به خود یک علاقه ی عجیبی به این خرما فروش و صاحب سرِّ امیر المومنین پیدا کردم تا این که تخلصم را خود به خود « میثم » گذاشتم. و این که کتاب ما « نخل میثم» شد آقای انسانی این راهنمایی را به ما کردند و دیدم که نخل با نخلی که میثم را به دار زدند جور در می آید، اسم کتاب را نخل میثم گذاشتم.

5- چه توصیه ای به جوان ها دارید؟
یک توصیه ی دوستانه و برادرانه بگویم؛ من اولاً نمی توانم بگویم که چقدر این ها را دوست دارم، چرا؛ برای این که این پرچمی را که دست ماست و ما داریم زمین می گذاریم- همانطور که بزرگان ما این پرچم را گذاشتند و ما برداشتیم- این پرچم را باید این ها دست بگیرند، فقط توصیه ام به جوان ها این است که:
1- این که حتماً استاد ببینند.
2- حتماً مطالعه کنند چون الآن جوان هستید، هر چه مطالعه کنید به نفعتان است چه شعرا و چه مادحین، هر کدام در سِلک خودشان.
3- اخلاص داشته باشند، اخلاص چیست ؟اخلاص یک غول بی شاخ و دم نیست. اخلاص این است که منِ مداح و یا منِ شاعر، آنچه که می خواهم بسرایم و آنچه که می خواهم بگویم، ببینم که اگر خدا راضی است بگویم. شما وقتی می خواهید چیزی را که بگویید قبل از آن که جمعیت را در نظر بگیرید، خدا را در نظر بگیرید، منبر که می خواهید بروید، در بین راه بسم الله بگویید و توسل پیدا کنید و در دل بگویید: خدایا آنچه را بر زبانم جاری کن که تومی خواهی، این ها اخلاص می آورد و انسان را می سازد. منبرتان که دارد تمام می شود؛ بگویید: خدایا نمی دانم من این-ها را برای تو(خدا) گفتم یا برای مردم؛ نیت کنید و 2 جمله برای خدا بگویید. این ها به حسابمان گذاشته می شود.
مرحوم آقا شیخ عباس نجار که مداح بود، گفت: یک شب رسول الله(ص) را در خواب دیدم و گفتم که: چه کنم که مداح شما شوم؟ فرمود: 3 کار؛ اول: این که هر کجا که دعوتت کردند تا قول ندادی بروی، نگویی این جا که می روم جمعیتش کم است، امام حسین را در نظر بگیر.
دوم: این که هر کجا که قول دادی بد قولی نکن، گاهی از اوقات ما امتحان می شویم این-طوری که جایی از ما دعوت می کنند، مجلس بعدی از ما دعوت می کنند در همان ساعت و 10 برابر از نظر مادیات بالاتر.
سوم: هر چیزی که به تو دادند، چیزی نگو( و اعتراض نکن) کسانی داشته ایم که پاکت های محرم را که می گرفتند با هم قاطی می کردند که نفهمند فلان جا چقدر داده است که برای سال بعد که می خواهند بروند شیطان آن ها را قلقلک نکند؟!!


6- بهترین خاطره ی شعری و مداحی شما؟
بهترین خاطره از نظر مداحی در حرم حضرت رضا(ع) بود. با مداح ها برای زیارت رفته بودیم       ( داخل حرم) خواندیم و حالی شد و خدّام ها هم خیلی نسبت به ما احترام کردند، زمستان بود و خلوت، دور ضریح بچه ی فلجی بود که خودم دیدم که خیلی ضعیف بود و پاهایش مثل ریسمان سیاه و خشک شده بود، این طفل فلج را در بغل یکی از مداحان به نام حاج آقای منایی گذاشتند،‌شیون دوستان بلند شد. این طفل فلج را من بغل کردم و آوردم جلوی آسانسور دارالولایه اتاق خدام ها و ایستادم و روضه ی حضرت رقیه(س) را خواندم؛ یک وقت دیدم این بچه سنگین است، آن را پایین گذاشتم و خدا را شاهد می گیرم دیدم مثل کسی که دارد دوچرخه را پا می زند، بچه دارد حرکت می کند و مردم گفتند بچه شفا گرفت.
حاج آقای داستانی که با من بود گفت: حاج آقای سازگار این بچه به برادرش گفت: ببین امام رضا مرا شفا داده است. و قبل از این که مردم لباس های این بچه را پاره کنند، بچه را بردند. و من بهترین خاطره مداحی ام را در حرم امام رضا می دانم اگر چه که خاطرات زیادی دارم.

7- آیانگاه کردن به شاعری ومداحی به عنوان حرفه وشغل درست است ویا عشق است؟
   اگر مداحی کار عشق باشد، شعر آیینی باشد و برای اهل بیت، حرام نیست کسی شغل قرار دهد اما حیف است، ظلم است چرا؛ برای این که بزرگان ما مثل دعبل مثل کمیت، وقتی حضرت رضا پیراهنش را می دهد قبول می کند اما هزار دینار را قبول نمی کند. حضرت به او می گوید : بگیر، به آن احتیاج پیدا می کنی و به او دستور می دهد. شاعر باید برای خدا و اهل بیت شعر بگوید، برای پول شعر نگوید. من یادم می آید روزی آقایی به من گفت: خطبه غدیر را به نظم در بیاور و هر چه بخواهید به شما می دهم. گفتم: الان به عنوان هر چه بخواهم خطبه ی غدیر را به شعر درآورم( حدود 400 بیت است) خوب نمی شود، معنویتی ندارد بگذارید از درون دلم بگویم. حالا آمدیم خدمت رهبر معظم انقلاب شعری خواند و صله ای دادند، خدمت یکی از مراجع خواندند و صله دادند، این کار ائمه بوده است گر چه بعضی از شعرا قبول نمی کنند اما امام باقر(ع) 3 کیسه اشرفی به کمیت اسدی می دهد، می گوید: یابن رسول الله اجازه بدهید پول را برگردانم من برای شما شعر گفته ام نه برای پول. بله شاعری می خواهد برای ملتی شعر بگوید، برای جامعه ای شعر بگوید که اجر آخرتی ندارد، خب پس این را شغل قرار دهد حلال که اجر آخرتی ندارد پولش را که اجر دنیایی اش است بگیرد. وقتی شعری را برای امام حسین می گوید به چه بفروشد. وقتی قاآنی می گوید:
تویی آن نقطه ی بالای فاء فوق ایدیهم
که هنگام تنزّل تحت بسم الله را بایی
 از امیرالمومنین جایزه می خواهد و می گوید: صله ی شعر مرا بده. شب امیرالمومنین به خوابش می آید و می گوید: قاآنی دنیا کوچک است و ظرف دنیا جا ندارد که ما بخواهیم صله ی شعر شما را بدهیم. وقتی یک بیت شعر این قدر ارزش داشته باشد که ظرف دنیا کوچک باشد برای صله آن، برای چه شغل قرار دهد، خدا نکند.
8- به نظر شما شعر جوششی است و یا کوششی؟
     هر دو مورد می تواند باشد؛ اما شعر جوششی چیز دیگری است. گاهی شاعر مجبور می شود شعری را بسازد. گاهی از اوقات یک چیزی در ذهنش خلق می شود، مثلاً عصر عاشورا بود- روزی که انسان اصلاً به یاد حضرت زهرا نیست، یاد امام حسین است- نشسته بودیم در اتوبوس، در سن جوانی، از دماوند می آمدم یکدفعه به خاطرم آمد:
   شرح سفارشات نبی راستمگران  
   با میخ دربه سینه ی زهرانوشته اند
گفتم: عجب! چطور شد این شعر به ذهنم آمد؟ ولی بعد آمدم و ادامه اش را سرودم.
بر روی قبر مخفی آن بانوی بزرگ...
    شعر کوششی هم اگر رویش سعی شود خوب است؛ اما شعر اصولاً شعر جوششی است.

 

9- نقش صدا را در مداحی چگونه ارزیابی می کنید؟
     این را از زبان رهبر انقلاب عرض می کنم که یک روز در سخنرانی خود گفتند: صدا از مستحبات مداحی است اما آن چیزی که مداح باید داشته باشد؛ معلومات ، محفوظات، سلیقه و دل سوخته است این ها از واجبات است. خودتان هم در زندگی دیده اید: یک نفر صدای خوبی هم دارد اما نتوانسته مجلس را اداره کند ولی نفر دیگر صدایی هم نداشته ، اما مجلس را چنان اداره کرده که به نحو احسن اوج گرفته، صدا البته از مستحبات است یعنی خوب است و اگر سلیقه و ذوق و خبرگی در کنار صدا باشد نورٌ علی نورٌ علی نورٌ علی نور.

10- نظر شما راجع به سبک های جدید اصطلاحاً سبک های پاپ در مداحی چیست؟
    ما با موسیقی پاپ یا سبک های آن طرف آب، با همه اش مخالف نیستیم، بعضی از آن ها سنگین است و سبک هایی است که اساتید و بزرگان و موسیقیدانان مذهبی ما تأیید می کنند و اشکالی ندارد و ما با آن ها مخالفت نمی کنیم؛ ولی سبک-هایی هم هستند که جلف است و ممکن است آن سَبک سَبُک باشد و برای پاپ و یا خواننده های خارجی باشد که مداح باید تشخیص دهد. گاهی آن سبک به کار مداح می خورد مانند سبک فیلم امام علی(ع) چه اشکالی دارد، اما گاهی سبک ممکن است برای خارج هم باشد و تولید داخل باشد ولی جلف است و زننده و حالت سَبُکی و جلفی دارد. سبک هایی را که می خواهیم بخوانیم:
1- باید با قداست اهل بیت مغایرت نداشته باشد.
 2- محتوا داشته باشد. اگر خوانده شود و مثلاً برای فلان خواننده مثل آقای افتخاری یا اصفهانی باشد، اشکالی ندارد. بعضی آنقدر متعصب هستند و می گویند: حالا که فلانی خوانده ما نباید بخوانیم.
 من جمله ای هم عرض می کنم که جوانان بدانند: اکثر سبک های جدید که می آید وقتی مقایسه می-کنیم، می بینیم همان سبک های قدیمی است که بزرگان خوانده اند، همان است ولی محتوا را عوض کرده اند. من یک شعر را برای شما به چند سبک می خوانم( داخل سی دی مصاحبه ) ممکن است من شعری را به 7 سبک دیگر هم بخوانم.
 می آیند به شاعری می گویند: چه سبکی ساخته ای؟ شاعر سبک نمی سازد شاعر نوحه می سازد. یادم میآید آقایی بودبه نام آقای ثقفی که قبل از انقلاب گاهی در رادیو می خواند. به ایشان می گفتم: چه سبکی برایت بسازم؟ خودش موسیقیدان بود می-گفت: هر سبکی می خواهی بساز من خودم روی آن سبک می گذارم، هر نوحه ای می خواهی بساز. واقعاً من وقتی می ساختم، ایشان روی آن سبک هایی می گذاشتند که من واقعاً تعجب می کردم.
 سبک گذاشتن سلیقه ی مداح  و خواننده است و هیچ شاعری سبک ساز نیست، همه شعر ساز هستند.

11- بهترین سبک شعری از دیدگاه شما    ( از انواع هندی، خراسانی...)
    من عقیده ام این است که هر شعری که خوب گفته شود، مضمون داشته باشد، هنر در آن به کار رفته باشد، با فصاحت گفته شود خوب است ممکن است سبک هندی باشد و یا عراقی باشد، ممکن است سبک خراسانی باشد. ولی من خودم بیشتر در غزل به سبک عراقی علاقه دارم؛ چون شاعر در سبک عراقی می تواند با زبان مردم صحبت کند. مثلاً شما بیدل را ببینید، با آن عظمت به سبک هندی سخن گفته است و فقط یک عده ای از اساتید و خواص شعر او را می فهمند، اما شما شعر صائب تبریزی را ببینید، صائب آمده مقداری مردمی تر و فصیح تر صحبت کرده و مردم بیشتر می فهمند. سعدی و حافظ از سبک عراقی استفاده کرده اند و حرف هایشان را با مردم زده اند.
در قصیده سرایی من فکر می کنم بهترین سبک، سبک خراسانی است، که شاعر می تواند در قصیده با سبک خراسانی مردم را جلب و جذب کند مانند حکیم قاآنی.

12- از انواع غزل، قصیده، مثنوی و... کدام بهتر است به نظر شما؟
    هر کدام خوب گفته شود. گاهی می بینیم ابن یمین قطعه گفته است:
دولای جامه گر است کهنه است یا از نو
دو قرص نان اگر از گندم است یا از جو
چهار گوشه ی دیوار خود به خاطر جمع
که کس نگوید از این جای خیز و آنجا رو
هزار مرتبه بهتر به نزد ابن یمین
ز فرق مملکت کیقباد و کیخسرو
ببینید قطعه است و 3 بیت اما زیبا گفته است، گاهی غزل گفته می شود ما نمی توانیم بگوییم قالب غزل بهتر است و یا قالب قصیده، قالب قصیده جای خود را دارد و قالب غزل جای خود. گاهی اوقات شاعری یک دو بیتی می گوید که با یک قصیده برابری می کند. من یادم می آید که یکی ازدوستان در انجمن گفت: می خواهم یک خط شعر بخوانم، گفتند : چرا یک خط، بیشتر بخوان. گفت: این یک بیت هم یک مصراعش از حافظ است: گفتند : چی؟ گفت:
ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد
تمام هستی زهرا نصیب نرجس شد
خوب ببینید این شاعر با یک نصف شعر، صدای تحسین همگان را برانگیخت. فکر نمی کنم از هر شاعری هم که بپرسی اگر کارشناس باشد بخواهد بگوید: قالب غزل، قالب قصیده... هر کدام از این ها در جای خودش بهترین است.

13- طی کردن مبلغ برای مداحی، آیا درست است؟!
     ما یک کاسب داریم و یک مداح، اگر مداح است باید برود برای خدا بخواند اگر چیزی دادند بگیرد و اگر ندادند نگیرد.اما آنکه طی می کند مداح نیست بلکه یک کاسب است و نمی تواند بگوید: من یک مداح و نوکر امام حسین هستم. آن معنویتی که باید داشته باشد را ندارد.

14- صحبت نهایی شما:  
    من مردم را دوست دارم، این مردم هستند که ما باید برای آن ها بخوانیم. ما و مردم لازم و ملزوم هم هستیم. اگر مردم نباشند ما برای چه کسی بخوانیم.
 من خواهش می کنم از مردم وقتی از سازگار دعوت می کنند ببینند سازگار چقدر مورد رضایت امام زمان(عج) است؛ البته باید کسانی را دعوت کنند که جمعیت در مجلسشان بیاید و جذّاب شود ولی در عین حال هم باید کسانی دعوت کنیم که امام حسین هم آن ها را بپسندد. مثلاً روز عاشورا یک جوانی را دعوت کرده اند که یک شلوار لی تنگ، یک تی شرت اونجوری و زلف اونجوری و ریش تراشیده، یک چیزی که اگر می خواست در کاواره های آمریکا هم بخواند آنطوری می رفت، ما از جوان ها می خواهیم که: قیافه ات را در محرم طوری درست کن که اگر امام حسین آمد دید یک لبخند بزند.
******
با تشکر از شاعر و مداح اهل بیت حاج غلامرضا سازگار که با تمام مشکلاتی که داشتند قبول زحمت کرده و این مصاحبه را با انجام دادند.
از خدای احد قادر منان برای ایشان و تمامی خدمتگزاران مکتب شیعی طول عمر با عزت را خواستاریم.
اجرکم عندالله
محرم الحرام 1432
جوار کریمه ی اهل بیت

 

  • شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 8:41
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران