واله و مست سوی معركه عازم شده است
رفتنش بدرقه با اشك محارم شده است
او به دست ولی الله معمم گشته
قطب علمی دو صد مرجع و عالم شده است
مرگ بازیچۀ دست همه اولاد علیست
مات رزمش همه افلاك و عوالم شده است
رسم این است سرش نقل بریزند نه سنگ
بین گودال عجب گرم مراسم شده است
حرف تقسیم تنش معنی نازك می خواست
آینه خرد كه شد حضرت قاسم شده است
خواست یك بار دگر نام عمو را ببرد
نیزه ای در وسط سینه مزاحم شده است
یك نفر قصد نموده كه سرش را بِبرد
آه كه موقع تقسیم غنائم شده است
***
شاعر : محسن حنیفی
- شنبه
- 18
- آبان
- 1392
- ساعت
- 12:43
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
محسن حنیفی
ارسال دیدگاه