از هُرم عطش اگر چه بی تاب شده
با زمزمۀ سه شعبه ای خواب شده
تصویر به خون نشستۀ پیکر او
بر قلب شکستۀ پدر قاب شده
***
نگاهش دم به دم اعجاز کرده
که او را اینچنین ممتاز کرده
به لطف دست های کوچک خود
گره های بزرگی باز کرده
***
دلم را غرق خون دیدی و رفتی
شبیه ماه تابیدی و رفتی
اگر چه اشک هایت آتشم زد
چه مظلومانه خندیدی و رفتی
***
ندارد طاقت این قلب شکسته
ببیند پیکرت در خون نشسته
چگونه من بریزم خاک بابا
به روی این دو چشم نیمه بسته
شاعر : یوسف رحیمی
- دوشنبه
- 20
- آبان
- 1392
- ساعت
- 12:15
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
یوسف رحیمی
ارسال دیدگاه