بعدازتو غم به سینه ی لیلا پناه برد
مجنون دل شکسته به صحرا پناه برد
برخیزای پناه حرم ، گوشواره ای
با دلهره به زینب کبری پناه برد
پُرکرده حرمله همه جا، شاه بی سپاه
ازبی کسی به خیمه ی زنها پناه برد
قولت چه می شود!؟ به تو امید بسته است
دیدی خودت رباب به سقا پناه برد
بعدازتو خیمه های حرم زود گُرگرفت
زینب همین که سوخت، به زهرا پناه برد
با احترام قافله برگشت تا حجاز
درخواب هم رقیه به رویا پناه برد
بعدازتوحرف ازسربازار می زنند
هشتادوچار کودک وزن زار می زنند
شاعر : وحید قاسمی
- دوشنبه
- 20
- آبان
- 1392
- ساعت
- 14:52
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
وحید قاسمی
ارسال دیدگاه