ای سالها کنار من و آشنای من
هستم برای تو ،تو هستی برای من
این سرزمین که قتلگه ما دو تا شده
هم کربلای توست وَ هم کربلای من
مهریه ی عروسی من دیدن تو بود
ای آشنای من همه در لحظه های من
نجمه دو تا پسر ، تو دو تا ؛ ای برادرم
حالا رسیده است زمان دو تای من
بد کردم ای برادر من خواهرت شدم؟
این رسم ها نبود به جای وفای من
تقصیر من که نیست ؛دلم شور میزند
بگذار لحظه ای تو خودت را به جای من
دل دل نکن اجازه بده جعفرت شوند
دیدی اگر ظهور نکردند به پای من
بگذار آخر عمری نذر من ادا شود
باید خلاصه یک نفر اینجا فدا شود
- سه شنبه
- 21
- آبان
- 1392
- ساعت
- 7:37
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه