چگونه سر كنم بدون عشق صبح و شام را
چه علتی بیاورم ندیدنِ مدام را
شلوغ شد دلِ من از برو بیای هر كسی
ولی دوباره یادِ تو شكست ازدحام را
منم كه از تو دورم و صدای تو نمی رسد
وگرنه كه تو میدهی جوابِ هر سلام را
نشانههای آخرالزمان رسیده پشت هم
و كرده است جا به جا حلال با حرام را
كم از جهاد نیست انتظارِ تو در این زمان
نه ساده نیست هر كسی ندارد این مقام را
به این رسیدهام فقط كه دیدنت ملاك نیست
جهان مگر ندیده بود یازده امام را ؟
تو روزی عدل و داد را اقامه می كنی و من
ز نامِ قائمت فقط بَلَد شدم قیام را
بعید نیست عاقبت فقط به خاطرِ حسین
تو زودتر بیائی و بگیری انتقام را
بیا بخواه خونِ آن ذبیح را كه ذبحِ او
به كربلا تمام كرد حجِ نا تمام را
شنیدهام كه میروی تو در میانِ مجلسی
كه از عموت بین روضه می برند نام را
كنارِ نهرِ علقمه شكست قامت حسین
كسی نمانده كه دگر كمك كند امام را
بلند شو ز خاك غیرت خدا پناهِ من
كه دوره كردهاند این حرامیان خیام را
شاعر : محمد رسولی
- شنبه
- 25
- آبان
- 1392
- ساعت
- 6:28
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
محمد رسولی
ارسال دیدگاه