عباسم و در پی خطر می گردم
دور و بر خیمه تا سحر می گردم
صدبار اگر علقمه را فتح كنم
لب تشنه تر از گذشته بر می گردم
***
گاهی به حضور مهر، ای ماه برو
تا جاذبه ی سیر ، الی الله برو
زینب به طنین گام تو دلگرم است
گاهی جلوی خیمۀ او راه برو
***
تا پرچم سرخ عشق بردوش من است
شوق ظفر و صبر، هم آغوش من است
یک لحظه مرا نمی گذارد آرام
این نالۀ العطش که در گوش من است
***
با یاد اباالفضل دلم آسوده ست
با او دل ما را سر و سری بوده ست
در حاشیۀ علقمه گفتم نکند
یک عمر دو دست در تنم بیهوده ست؟!
**
کس پیش تو دم ز زور و بازو نزد
کو آن که برابر تو زانو نزد
لب تشنه ز علقمه گذشتی آری
دریا که به رودخانه ها رو نزد
شاعر : محمد جواد غفورزاده
- یکشنبه
- 26
- آبان
- 1392
- ساعت
- 6:16
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
استاد محمد جواد غفورزاده
معین
تا کنون هیچ شعری را مانند این شعر دوست نداشتم.و اینقدر شعر ها مانند این یکی زیبا نبوده اند. تشکر میکنم. پنج شنبه 26 مهر 1397ساعت : 14:28