بی تو شب و روزم همه سردند عمو
گل های دل باغ چه زردند عمو
تا رأس تو دیدم ز خودت پرسیدم
چشمان تو را چه کار کردند عمو
***
لب های لب آب صدا می زد آب
حرف دل آب را کجا می زد آب
وقتی که ابالفضل به دریا زد و رفت
چون طفل رباب دست و پا می زد آب
شاعر : محمدرضا ناصری
- یکشنبه
- 26
- آبان
- 1392
- ساعت
- 6:18
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
محمدرضا ناصری
ارسال دیدگاه