• دوشنبه 3 دی 03


شعر مدح و شهادت امام سجاد(ع) -( ای دعـا گشتـه دعـا بـا نفـس روح‌ فزایت )

1492

  ای دعـا گشتـه دعـا بـا نفـس روح‌ فزایت
وی اجـابت زده هنگـام دعـا بوسه به پایت
چشم اربـاب کـرم از همه ‌سو باز به دستت
دست اربـاب دعـا بستـه بـه دامـان ولایت
عاشق خُلق نکویت همه جا دوست و دشمن
دشمن و دوست کند از دل و جان مدح و ثنایت
کثـرت خلـق الهـی همـه از یمـن وجودت
وسعت مـلک خداونـد بود صحن و سرایت
مصحف تو که زبـور و صحف آل رسول است
وحـی‌ مُنزَل بُـوَد ای روح مناجـات، دعایت
تـو گـل سرسبـد گلشـن کشتـی نجــاتی
رخ گـل انداختــه از بوسـۀ مصباح هدایت
گــره از کـار فـروبستــۀ عالم تـو گشایی
گر چه بسته است به زنجیر، ید عقده‌گشایت
ملک و جن و بشر، ارض و سما گوش، سراپا
تا دل شب شنوند از لب جان‌بخش، صدایت
حلقـۀ سلسله‌ها یکســره در حلقۀ ذکرت
به فلک مـی‌رسد از حلقـۀ زنجیـر، ثنایت
گل لبخند تو بر سنگ لب بام، عجیب است
با وجودی که کند سنگ عدو گریه برایت
تو پیـام‌آور خــون گلـوی خـون خـدایی
بـوده در کرب‌و‌‌بلا مقتل خون غار حرایت
هیجده داغ بـه دل داشتـی و باز شکفتی
ای زده صبر و رضا خنده به لبخنـد رضایت
جای تو همچو خداوند بـود در دل مؤمن
ظاهراً دید عـدو گوشۀ ویران شده جایت
می‌دمـد از نفس روح‌فـزا بــوی حسینت
می‌زند مـوج ز فریـاد درون خون خدایت
نسل‌هـا یکسره چشم‌اند به دیـدار جمالت
نسل‌هـا یکسره گوش‌اند بـه آوای رسایت
سعی تـو بــوده ره قـرب الــی‌ الله تعالی
کربلا مـروه شـده، شـام بلا بـود صفایت
به پدر حکم شهادت به تو فرمان اسارت
بـا حسین‌بن‌علـی بـود یکـی جام بلایت
با وجودی که دو بازوی تو در سلسله بسته
 بـود از چـار طـرف دیدۀ سائل به عطایت
بستـه درهای جهان بر تو و پشتِ درِ بسته
ملک و جن و بشـر، یکسره هستند گدایت
این عجب نیست که چون پای به محراب‌گذاری
ذات معبـود دهــد سیــد عبــاد، نـدایت
نه عجب گر ملک العرش کند سرمۀ چشمش
آن غبـاری کـه ز صحـرا بنشیند به ردایت
«میثم» و سایۀ لطف تـو و فـردای قیامت
ای پنـاه همـه در روز جــزا ظـل همایت

  • یکشنبه
  • 26
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 8:37
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران