• دوشنبه 3 دی 03


شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( در خیمه گه نیافت چو در مشک آب، آب )

1845
0

  در خیمه گه نیافت چو در مشک آب، آب
آنگه سکینه کرد به سقا خطاب، آب
سیراب تر ز لعل بدخشان چو داشت، لب
موج شرر فکند بر آن لعل ناب، آب
عالم بسیل اشک نشست آن زمان، که گفت
سرچشمه ی حیات دو عالم به باب، آب
اذن نبرد، سرور لب تشنگان نداد
فرمود، با محیط ادب، آنجناب، آب
عباس را به سینۀ بی کینه، زد شرار
شد تا به نهر علقمه در پیچ و تاب، آب
صف های سرکشان ز کف داده دین شکست
آنسان که گشت خیره ازین فتح باب، آب
در آب گشت تا رخ آن ماه، منعکس
الماس نور یافته از آفتاب، آب
تا پیش لب ببرد کف آب را بریخت
از شرم شد به حضرت عباس، آب، آب
هر چند تشنه بود ولی تر نکرد، لب
دامن گرفت از پسر بوتراب، آب
لب تشنه شد برون ز فرات آن بزرگ مرد
با آنکه داشت خنگ ورا تا رکاب، آب
بی دستی و، حفاظت مشک و، عناد خصم
گردد سیاه خانه صبرت، بر آب، آب
تا ماه را، عمود، هلالی نمود، ریخت
بر دامن سپهر، ز چشم سحاب، آب
تیری گذشت از سر شستی به سوی مشک
عباس را نمود از این غم کباب آب
اسرار قبر کوچک و، آن قامت رشید
افشا کند به عرصه یوم الحساب، آب
گوید سخن ز سوز جگرگوشه حسین
"حلاج"بگذرد چو زهر نهر آب، آب

  • دوشنبه
  • 27
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 4:12
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران