دلم را کردهای از ماتمت پیر
قسم بر سجدههای کُنجِ زندان
غریبیات شده در سینه چون تیر
از این زندان به آن زندان روانه
ز دستِ زندگی آخر شدی سیر
جهانْ کوچک به پیشِ غصههایت
یکی دردِ تو را کی شرح و تصویر؟
شده چشمم به پشتِ اشک زندان
بیا دست منِ افتاده را گیر
ضریحت را ندیدم وا دریغا
کنم ناله از این احوال و تقدیر
بیا موسی بن جعفر از سرِ لطف
دلم را با نگاهی کن تو درگیر
دلم را بر ضریحت چون دخیلی
ببند و با ولایت کن تو تسخیر
شاعر : حسن فطرس
- سه شنبه
- 28
- آبان
- 1392
- ساعت
- 7:29
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
حسن ثابت جو
ارسال دیدگاه