اين البكاء؟ فقط به صحراي كربلا
كو سر جدا؟ فتاده به گودال كربلا
افتاده بر سرِ يك اجنبي نژاد
پامال كردن تن بي جان كربلا
افتاده غرق خون ولي غرق در جنون
سرها به روي نی و تنها به كربلا
ما مي زديم از دم اين باده نوشاها
لايمكن الفرار از عشق كربلا
(هستي تمام ظاهر و ما في البطون حسين )
در اين قيام نقطه پرگار كربلا
در كنج قلب خود تأسيس ميكنیم
يك شعبه دگر ز شش گوش كربلا
شاعر: سید محسن هاشمی
- پنج شنبه
- 10
- آذر
- 1390
- ساعت
- 7:24
- نوشته شده توسط
- سید محسن هاشمی
ارسال دیدگاه