سبک: وتر الموتور
عمرم سر شد، غرق در گریه کار من هر شب، تا سحر گریه
همه ی سالم محرم همه جا کربلاست
به پیش چشمام همیشه سر رو نیزه هاست
ای خدا هشام تو ماه حرام منو می کشه شبیه بابام
وای
غمهای من ، قدر یک دریاست شریک غمهام، زینب کبراست
مثل یک پروانه زینب دور من پر می زد
پر و بالش سوخته بود و به روی سر می زد
همه هستشو دست غم سپرد صد دفعه به جام تازیانه خورد
وای
مردم شام، بد دهن بودند همه اهل طعنه زدن بودند
بی حیا گفت ناسزا به ساحت مادرم
به پیش چشمای من زد تو گوش خواهرم
دست خسته ام بین یک طناب آتیشم می زد ناله ی رباب
وای
شاعر : رضا تاجیک
- شنبه
- 2
- آذر
- 1392
- ساعت
- 12:27
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
رضا تاجیک
ارسال دیدگاه