یک باره خنده کردی و عالم خراب شد
اشکم چکید و سهم دلم اضطراب شد
تیری رسید صحبت من ناتمام ماند
دیدی چگونه مرد غریبی جواب شد
تیری رسید حنجرت آتش گرفت و بعد
از آتش گلوی تو قلبم کباب شد
تیری رسید هستی من را به باد داد
آهنگ من بریده بریده رباب شد
مادر میان خیمه تو داد می زند
از ناله های او دل هر سنگ آب شد
تصویر حلق پاره ات ای کودک شهید
در چشمهای دخترکی تشنه قاب شد
شاعر: سید محمد جوادی
- جمعه
- 11
- آذر
- 1390
- ساعت
- 12:38
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
ارسال دیدگاه