• دوشنبه 3 دی 03


غزل امام حسین(ع) -( بی تو ذکری که روی لب کائنات ست )

1589

 بی تو ذکری که روی لب کائنات ست
"اَشهَدُ اَنَّکَ قَد اَقِمتَ الصَّلوه" ست 1
هم چراغ کلیمی که نورت هدایت
هم چنان کشتی نوح راهت نجات ست 2
شک ندارم که "حبل المتین" گیسوی توست
شک ندارم که عشق تو از محکمات ست
نیزه گر وا کند لب چه ها می نویسد!
جوهرش را مپرس از کدامین دوات ست!
بلکه بی نیزه، بالاترست از جهانی
چون سر سربلند تو قائم به ذات ست
کربلا زنده ی خون ذبح عظیمت 3
خون اگر خون عشق ست آب حیات ست
ای دهان فلک مانده باز از شکوهت
چشم حیران خورشید سوی تو مات ست
هر که از نفس خود رد شد امشب بهشتی ست
بین دنیا و عشق تو، این پل، "صراط" ست
زیستن ننگ ما جان به در بردگان شد
در حیاتی که بعد از تو عین ممات ست
غسل میّت کن ای دشت خونین که امروز
روز از شرم لب هاش مرگ فرات ست

شاعر : علی فردوسی

  • یکشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 8:22
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران