با هر نسیم زخم سرت تیر می کشد
گریه نکن که چشم ترت تیر می کشد
نیزه نشینیِ تو مرا میکشد حسین
قلبم شبیه زخم سرت تیر می کشد
هر وقت نیزه ات به علمدار میرسد
یکباره داغ بر کمرت تیر می کشد
حال شکاف فرق علی اکبرت بد است
من شاهدم دل پسرت تیر می کشد
چشم رباب خیره ی سر نیزه ها شد و
هم پای چشم شعله ورت تیر می کشد
گودال بود و مادرمان را هنوز هم...
میبینمش ز بال و پرت تیر می کشد
شاعر : حسن کردی
- سه شنبه
- 5
- آذر
- 1392
- ساعت
- 4:37
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
حسن کردی
ارسال دیدگاه