مسلم بن عقیل
واحد
)به سبك شده در کرببلا غوغا)
)یازده شب(
سفیرم اما تک و تنها اسیر غربت شدم آقا
نوشتم نامه برای تو حلالم کن یوسف زهرا
نیا به سوی کوفه که زدن زیر وعده هاشون
نامه دادن بهت ولی زیر عباس شمشیراشون
اینا که رزق از علی خوردن
دل من رو خیلی آزردن
تنم رو تو کوچه ها بردن
امیر زینب نیا کوفه
******
تو سینه بغض از علی دارن به جای گل نیزه میکارن
نیا که این بی وفا مردم تو نامردی کم نمی زارن
اینجا دیگه پیرو جوون فرقی نداره براشون
اصغرتو اینجا نیار به حق زهرا آقاجون
آتیش می گیره دلت آقا
اسیر میشه دختر زهرا
پیش چشم حضرت سقا
امیر زینب نیا کوفه
شاعر : محسن طالبی پور
- پنج شنبه
- 7
- آذر
- 1392
- ساعت
- 4:47
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
محسن طالبی پور
ارسال دیدگاه