حالا که خالی شده مشکا نکن دل دل ای دل سقا
که طفل ششماهه بی تابه برای یک قطره از دریا
تو خیـمـه قـحط آب شده کرببلا سراب شده
گاهی نسیمی از فرات دلخوشی ی رباب شده
ای ساقی ی با وفای من
شــعلـه وره کربلای من
جون تو و بچه های من
ای ساقی تشنگان من
******
تو هستی پشت و پناه من علمدار و تکیه گاه من
اگر از جا پا نشی دیگه به هم می ریزه سپاه من
نفس بکش آب آورم نفس بکش آخ کمرم
نفس بکش دارن میان نامحرما سمت حرم
پاشو اینا نامسلمونن
خیمه ها مونو می سوزونن
غرور زینب رو میشکونن
ای ساقی تشنگان من
شاعر : محسن طالبی پور
- پنج شنبه
- 7
- آذر
- 1392
- ساعت
- 4:58
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
محسن طالبی پور
ارسال دیدگاه