با بال و پرهای شکسته بال میزد
لطمه به صورت در دل گودال میزد
بال و پـرش از تـازیـانـه زخـم دارد
با دست خود روی پرش دستمال میزد
انگار مثل مـادرش سـر درد دارد
چون روی سجدهگاهِ خود را شال میزد
از روی تل زینبیّه دیده میشد ...
...شمری که تنهایی، برایش فال میزد
وقتـی حسینش را به روی نـیزه بردند
با بال و پرهای شکسته بال میزد
شاعر : رضا باقریان
- یکشنبه
- 10
- آذر
- 1392
- ساعت
- 11:50
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
رضا باقریان
ارسال دیدگاه