ای مدینه جلوگاه کبریا
ای تجلی گاه انوار خدا
ای مدینه ای تو مشکوی بهشت
عطر خاکت خوشتراز بوی بهشت
ای زمینت لاله زار اهلبیت
ای امین وراز دار اهلبیت
ای حریمت قبله گاه اهل دل
ای نسیمت با رگ جان متصل
ای به گِردَت کعبۀ دل در طواف
خفته در تو اسوۀ شرم وعفاف
در تو خورشید نوُوت خفته است
درتو ناموس ولایت خفته است
«نقش هستی نقشی از ایوان توست»
«آب وباد وخاک سرگردان توست»
ای گلستان گل وآلاله ها
ای نیستان تمام ناله ها
ای وصیتنامۀ درد علی
نخل هایت دست پرورد علی
ای مدینه جانِ جان ما توئی
آیه های صبر را معنا توئی
ناله های مرتضی در گوش توست
هستی او خفته درآغوش توست
لب گشا از محنت زهرا بگو
از غم و درد علی با ما بگو
فاش کن آن گوهر ناسفته را
راز های گفته وناگفته را
گرکه عمری سخت پابند توام
چون «وفائی» آرزومند توام
شاعر : استاد سید هاشم وفایی
- دوشنبه
- 11
- آذر
- 1392
- ساعت
- 15:18
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
استاد سید هاشم وفایی
ارسال دیدگاه