حــامل عــلم نـبی را صـلوات
چهـارمین پور ولی را صــلوات
پنجمین نــور امــامت باقــــر
هـفتمین مـهر جـلی را صـلوات
٭ ٭ ٭
شاهی که علوم حق شد از او ظاهر
نام و لقبش محمد است و باقر
دریــای ســخای او نــدارد اول
صــحرای ولای او نــدارد آخــر
٭ ٭ ٭
مدیــنه شد به نور حـق مـنور
کـــه آمـــد بــاقر عــلم پیــمبر
ملائک محو آن جــانانه گشتند
بــه شمع روی او پروانه گشــتند
٭ ٭ ٭
ســـاغر زده ام ز جـــام بــــاقر
بشکفته لـــبم بـــه نـــام بـــاقر
چشم همه روشن از جـــمالش
آمــــد بـــه جـــهان امــــام باقر
٭ ٭ ٭
برخیز بده بوسه که مهمان آمد
از مقدم او بر تن مـــا جــان آمـــد
جان بر قدمش بریزم و می گویم
صد شکر که جان همه جانان آمد
٭ ٭ ٭
تو کعبه ای و کعبه گرفتار بقیعت
پیوسته ملک سائل زوار بقیعت
جان و دل و ما شمع تار بقیعت
تا چهره گذاریم به دیوار بقیعت
- پنج شنبه
- 14
- آذر
- 1392
- ساعت
- 6:17
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه