آیه های نورباش، مثل مادرم که بود
یک زن غیورباش، مثل مادرم که بود
من که می روم زدست، بین هاله های خون
خواهرم صبور باش، مثل مادرم که بود
بهت می زنی ولی معجرت نگاه دار
ای عقیله ی علی معجرت نگاه دار
تو بلوغ مرسلی معجرت نگاه دار
یک زن جسورباش، مثل مادرم که بود
این سفرنهایتش بر خدا رسیدن است
درحضور مادرم سرجدا رسیدن است
این سفر خلاصه بر کربلا رسیدن است
تو کلیم طور باش، مثل مادرم که بود
گاه داغ دیدنم خواهرم سکوت کن
بین خون طپیدنم خواهرم سکوت کن
وقت سربریدنم خواهرم سکوت کن
پاسدار شورباش مثل مادرم که بود
دست های بی حیا در کمین معجرند
چشم های من پر از بغض های دخترند
این حرامیان پی ناله های مادرند
مظهر شعورباش، مثل مادرم که بود
آسمان بخت من، کوکب کویری ام
محشری به پاست درامشب کویری ام
پاره پاره می شود این لب کویری ام
سایه عبورباش، مثل مادرم که بود
گرد و خاک می کند در غبارها سرم
می شود عیار با بی عیارها سرم
می رود به غارتِ نیزه دارها سرم
مرد پرغرور باش، مثل مادرم که بود
خاک می خورَ د تنم بین خاک های سرخ
می خزد به سینه ام چند رد پای سرخ
منتشرکند چونی حنجرم صدای سرخ
مصحف زبورباش، مثل مادرم که بود
شاعر : رضا دین پرور
- سه شنبه
- 19
- آذر
- 1392
- ساعت
- 6:9
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
رضا دین پرور
ارسال دیدگاه