• جمعه 2 آذر 03


هزار طوفان - (خرد بودم کوچه ها را دیده ام)

3292
2

خرد بودم  کوچه ها را دیده ام

آتش نامردمان را دیده ام

با برادر در پس دیوار و در

اشک های مادرم را دیده ام

در نبود مادرم بابای من

ناله ها فریاد هارا دیده ام 

 

روز های بی قراری میگذشت

 

مسجد و محراب و خون رادیده ام

باز هم در کوچه ها در پشت در

کودکان و کاسه هارا دیده ام

تا کنون داغ برادر دیده ای؟

من چنان داغ برادر دیده ام

 زهر در قلب حسن جا کرده بود

گوییا شیب الخزین را دیده ام

بر فراز منبر بابا بزرگ

هر شغال و گرگ صحرا دیده ام

پایه های آسمان میریخت گر

دیده بودش هرچه را من دیده ام

.نامه ها دریافت کردم یک به یک

نامه های کوفیان را دیده ام

با سپاهی عازم صحرا شدم

گر ندیدی کربلا را ، دیده ام

کاش می ماندم در آن شهرغریب

خوب استقبالشان را دیده ام

با دلی خون آب از نامردمان

تشنگی کودکان را دیده ام

دسته گل هایم همه پرپر شدند

دشنه بر حلقوم اکبر دیده ام

گوییا داغ حسن کافی نبود

از چه رو من داغ قاسم دیده ام

هر جه گفتم در پسم عباس بود

 بی سر و بی دست او را دیده ام

طفلک شش ماهه ام جرمش چه بود؟

روی دستم خنده اش را دیده ام

بر فراز نیزه های دشمنان

ماجرای خیمه هارا دیده ام

خواهرم زینب ز چه بی معجری؟

بشکند دستش، رخت را دیده ام

در خرابه بر دو پای دخترم

بی بدن جان دادنش را دیده ام

از برای قصه ی نالان من

گریه و آه خدا را دیده ام

نوح دیدش یه هزار سال یک طوفان

من سرگشته هزاران دیده ام

  • دوشنبه
  • 14
  • آذر
  • 1390
  • ساعت
  • 11:50
  • نوشته شده توسط
  • علی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران