واحد
(به سبك خدا رو شکر دوباره)
از این سفر برادر فقط پرم رسیده
بسکه منو سوزوندن خاکسترم رسیده
شـد این چهل روز قد چهل سال
کـاش مونده بودم با تو تو گودال
کاش یکی تربـت بیاره
دست و پاهام نـا نداره
پیکرم و جا میزاره
پاشو که زینب اومده
******
حرمتم و شکستن تو کوچه های کوفه
یادم نمیره هیچ وقت اهانتای کوفه
کوچه وا کردن همه برامون
مدینه ای شد حال و هوامون
تا کـه مـاها رو می دیدن
دنــبــالمـون می دویدن
از شادی کِل می کشیدن
پاشو که زینب اومده
شاعر : محسن طالبی پور
- دوشنبه
- 25
- آذر
- 1392
- ساعت
- 13:12
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
محسن طالبی پور
ارسال دیدگاه